محمد مهدي جانمحمد مهدي جان، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 5 روز سن داره

جان مامان

ميلاد جوادالائمه (ع)

ديروز به مناسبت ميلاد امام جواد (ع) و شش ماهه ارباب، حضرت علي اصغر (ع) منزل پدرم مولودي داشتيم. مجلس باصفايي بود هر چند كه خيلي از مهمانها نيامده بودند ولي صفاي خاصي داشت. به قول يكي از دوستان بعد از خواندن سوره مبارك انعام و حديث شريف كساء، ملائك آسمان مهمان خانه ما بودند  و نبود بقيه خيلي به چشم نمي آمد انشاالله كه مقبول درگاه حق و صاحبان اصلي اين جشن واقع بشه. اواسط سوره انعام بود كه محمد مهدي خوابش گرفت ولي به شرط اينكه بنده در حضور مهمانها، پاهاي مباركم را دراز كنم و ايشون رو روي پاهام لالايي بدم رخصت داد بخوابه در واقع موقع جشن و مولودي خواني در خواب ناز بود و بعد از اتمام برنامه و  خوردن آش و شله زرد و ... بيدار...
21 ارديبهشت 1393

شيرين زبون

بعضي از كلماتي كه پسر گل ما به زبون شيرين خودش ادا مي كنه: بابالي :باقالي آبغوره مسه :مزه خومسه: خوش مزه خبار: خراب خوجاس/ دوجاس :كجاست خووش :كوش بدي:برقي تناني :تنهايي كوشولو :كوچولو عبس :عوض پيپيل :فلفل خودودات:شكلات خُتا :اتاق پيل:فيل پده: پله بُنوو (bonoo): بيرون بدل: بغل بسته تن (كن): ببند باس تن: باز كن پيو پيو: تفنگ (دستا بايا، كشتم و مُدَم(مردم)   رو هم در راستاي تفنگ بازي ياد گرفته) پُديس: پليس دَبَت: نمك خوباد: پماد پُتقال: پرتقال سيپيد: سفيد دبش: كفش ...
16 ارديبهشت 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به جان مامان می باشد